جدول جو
جدول جو

معنی شکر رنگ - جستجوی لغت در جدول جو

شکر رنگ
ناخوش بیمار، خجل شرمگین، نوعی رنگ سرخ
تصویری از شکر رنگ
تصویر شکر رنگ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکر رنگی
تصویر شکر رنگی
حالت و کیفیت شکر رنگ، آزردگی میان دوستان رنجش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکررنگ
تصویر شکررنگ
((ش کَ رَ))
ناخوش، خجل، نوعی رنگ سرخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دور رنگ
تصویر دور رنگ
هر چیز که دارای دو رنگ باشد ابلق، منافق مزور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکر هنج
تصویر شکر هنج
پارسی تازی گشته شکر هنگ خاری است خسک
فرهنگ لغت هوشیار
شکر زیرنده شکر افشان، قناد حلوایی، سخن نغز، آواز دلکش، نثاری که در عروسی بر سر داماد و عروس کنند، گریه شادی. یا شکر ریز طرب. گریه شادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکر خند
تصویر شکر خند
شکر خنده، معشوقی که داری تبسمس شیرین است
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی شکر پاره، پرکالهای دراز و پهن که از شکر سازند و بر هم نهند شکر قلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیری رنگ
تصویر شیری رنگ
سفید سفید رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی سرگرمی کودکانه و آن چنانست که مقداری تصویرهای گوناگون را طوماروار بیکدیگر چسبانند و دو سر آن طومار را بدو چوب یا دو نورد بندند و محور این تصاویر سازند و در محفظه ای جعبه ای کنند که آنها را درشت و روشن ببینند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشک رنگ
تصویر مشک رنگ
برنگ مشک مشکی سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
((شَ ر فَ رَ))
دستگاه نمایش قدیمی به صورت اتاقکی قابل حمل که تماشاگر با چسباندن چشم خود به دریچه آن فیلم یا تصویری را که به وسیله ذره بین بزرگ شده بود تماشا می کرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پر رنگ
تصویر پر رنگ
که رنگ تند دارد که سیر رنگ است مقابل کم رنگ: چای پر رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکربرگ
تصویر شکربرگ
شکرپاره، نوعی شیرینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یک رنگ
تصویر یک رنگ
دارای رنگ واحد مقابل دورنگ و رنگارنگ، بی ریا و صمیمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب رنگ
تصویر شب رنگ
((شَ رَ))
دارای رنگ تیره، اسب تیره رنگ، سنگی است سیاه
فرهنگ فارسی معین